گفتوگو با لیلی گلستان، زنی گریزان از نامها و نشانها و سایهها / باید برای خواستهات بجنگی و تسلیم بلاهت دیگران نشوی
تاریخ انتشار: ۹ خرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۰۷۰۵۲۱
زهرا عواطفینژاد/ خبرجنوب: زنی جسور چون اوریانا فالاچی که با بسیاری از معیارهای ستاره های شیشه ای امروزی فرسنگ ها فاصله دارد و آشنایی با سیمای او را بیش از هر چیز مرهون ترجمه محکم لیلی گلستان هستیم . لیلی گلستان عضو کانون نویسندگان ایران است، دارنده نشان شوالیه نخل طلای آکادمیک و زنی که آن اتوبیوگرافی اش در تداکس تهران بیش از هر چیز به ما این تلنگر را می زند که می شود زن بود و موفق بود و خود ساخته اما به سایه این و آن آویزان نشد .
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
گفت و گوی «خبرجنوب» با لیلی گلستان نیز بیش از هر چیز معرف چهره زنی است که خودش را از زیر سایه ها و نام ها بیرون کشیده و در قامتی مستقل قد علم کرده است . مشروح این گفت و گو از نظرتان می گذرد :
«خبرجنوب»: همواره در مصاحبه هایتان در کنار این که خانم فخری گلستان را در مقام مادر ستوده اید؛ نقدهایی وارد کرده اید به سنتی بودن ایشان و از او به عنوان یک همسر و یک مادر کاملاً سنتی یاد کرده اید که نسبت به خودش بی تفاوت بود. این سنتی بودن از نظر شما به چه معناست و چه فاکتورهایی از این سنتی بودن شما را به نقد واداشته است؟
لیلی گلستان: من معتقدم که هر کسی قبل از هر چیز باید به خودش و به خواسته های خودش احترام بگذارد و فداکاری های زیاده از حد نکند. مادر من در قبال شوهر و دو فرزندش زیادی فداکار و از خود گذشته بود و من این را دوست نداشتم .دوست می داشتم که برای دل خودش هم کاری بکند که نکرد .
«خبرجنوب»: آیا این نقد شما می تواند ریشه در تحمل بیش از حد و صبوری فخری گلستان داشته باشد و این که آن زندگی را که شما برای خود انتخاب کردید را او ترجیح نداد و یک زندگی مشترک را با همه آسیب هایش ادامه داد؟
لیلی گلستان: زندگی مشترک از نظر من باید توازن داشته باشد . هردو باید زحمت بکشند و هردو باید از زندگی و لحظههایش لذت ببرند. تحمل کردن یک زندگی مشترک از خیانت کردن بدتر است. تحمل یک وضعیت نابه سامان کار درستی نیست. تو به دنیا نیامده ای که هر لحظه زجر بکشی و تحمل کنی و ادامه بدهی.این توهین به زندگی است. تو باید ارضای خاطر داشته باشی و از زندگی ات که هدیه خداوند است لذت ببری و برای بهتر شدنش بکوشی. وقتی مدام درحال تحمل کردن باشی دیگر نمی توانی شاکر باشی و این اصلا درست نیست.
«خبرجنوب»: همسر شما نعمت حقیقی، فیلمبرداری بود که در بسیاری از برترین فیلم های ایرانی جا پای محکمی از خود به جا گذاشت و جدایی شما از ایشان هرگز سبب نشد که در مصاحبهای بخواهید جایگاه انسانی و حرفه ای او را خدشه دار کنید. این گسستن بیشتر حاصل رقم خوردن چه شرایطی بود؟ آیا این برگرفته از همان نگاهی است که دو انسان می توانند برای هم حرمت داشته باشند اما بودنشان در کنار هم بیشتر از این آسیب زننده خواهد بود؟
گلستان: بله دو انسان می توانند عاشق همدیگر باشند ولی نتوانند زیر یک سقف زندگی کنند و ادامه زندگی می تواند همان تحمل کردن باشد. پس از هم جدا بشوند و به دوست داشتن و دوست داشته شدن ادامه بدهند و حرمت همدیگر را نگهدارند، خیلی متمدنانه تر و انسانی تر است . کاری که من کردم و واقعا خیرش را هم دیدم .
«خبرجنوب»: تعریفی که شما از یک زن امروزی دارید چیست؟ بسیاری نقش محو و بسیار کمرنگ زنان در عرصه سیاست را به عنوان معیاری در عدم رسیدن زنان به جایگاه واقعی خود می دانند، نظر شما در این باره چیست؟ آیا گرایش و درخشش زنان در عرصه هنر به این معنا نیست که این حوزه بیشترین فضا را برای ابراز وجود آن ها فراهم کرده است؟
گلستان: زن امروزی باید زنی صاحب رأی، صاحب نظر و آزاده باشد. باید زنی باعرضه و فعال و جست و جو گر و کنجکاو باشد. باید برای زندگی بهتر و فرهنگ بیشتر بکوشد .باید مدیر و باتدبیر باشد. چاره ساز و مشکل گشا باشد. متاسفانه دختران ما شاید پنج درصدشان این چنین باشند و باقی ول معطل اند! و این باعث تاسف است .
«خبرجنوب»: سخنرانی به یاد ماندنی شما در تداکس تهران که البته خیلی ها را هم تحت تاثیر قرار داد یک اشاره به یادماندنی داشت به فراز و نشیب های زندگی شما به ویژه در روزهای پس از جدایی از همسرتان و شرایط دشوار جنگ. در آن سخنرانی شما به زمانی اشاره می کنید که در اداره ارشاد آن زمان در رفت و آمد بودید و سرانجام یکی از مسئولان خطاب به شما می گوید برو مردت را بیاور! این جمله برای بسیاری از زنان در شرایط رسیدن به بن بست آشناست. شاید کمتر زنی باشد که این جمله را شنیده باشد و در خود نشکسته باشد. لیلی گلستانِ آن روز با آن اشک هایی که ریخت و با آن دوندگی هایی که توانش را گرفت چگونه روی پای خودش ایستاد؟ چه می توانید از تجربه آن روزها برای زن هایی بگویید که همچنان در هزارتوی نگاه های جنسیتی گرفتارند؟
لیلی گلستان: باید برای خواسته ات مبارزه کنی و بجنگی. وا ندهی و تسلیم زور و بلاهت دیگران نشوی. من وقتی به عقب بر می گردم می بینم هیچ جایی در زندگی ام تسلیم زور نشده ام. فعلا همه ما تحت فشار زور داریم زندگی می کنیم که این یک مسئله کلی و اجتماعی است اما در زندگی خصوصی بهتر است زور را تاب نیاوریم و برای رسیدن به اهدافمان کوشا باشیم .یادم می آید وقتی کودکستان می رفتم هرروز یک پسر همکلاسی ام موهایم را می کشید و من را هل می داد و من هم هر بار گریه می کردم . بعد از چند بار که این اتفاق افتاد آمدم و برای مادرم تعریف کردم. مادرم گفت وقتی موهایت را کشید توهم یکی بزن توی سرش!!! فردا تا موهایم راکشید یکی زدم توی سرش و افتاد زمین! و از فردا تا من را می دید مثل سگ از من فرار می کرد! و همین شد واکنش من برای زور شنیدن! برای تمام عمر!
«خبرجنوب»: این که عده ای موفقیت شما را مرهون تلاشهای پدرتان دانسته و پیشرفت شما را گالری گلستان به واسطه آثار ارزشمندی می دانند که پدرتان گرد آورده بود تا چه حد مورد قبول شماست؟
گلستان: ببینید وقتی فرزند آدم معروفی باشید و بخواهید مستقل وارد اجتماع شوید همیشه اولش سخت است .من وقتی اولین کتابم یعنی «زندگی جنگ و دیگر هیچ» را ترجمه کردم خیلی ها گفتند پدرش برایش ترجمه کرده تا دخترش معروف شود. خنده دار بود چون آن زمان پدرم ایران نبود و اصلاً خبر از ترجمه کردن من نداشت. بعد مگر پدرم بیکار بود که بنشیند و به اسم من کتاب به این قطوری را ترجمه کند. من فقط خندیدم و محل به این حرف های صد تا یک غاز آدم های احمق نگذاشتم و کارم را کردم و آرام آرام دهان ها بسته شد! به من یاد داده شده بود که برای حرف مردم پشیزی قائل نشوم. نه تعریف و نه تکذیب. متاسفانه در این مملکت تا بخواهید آدم حقیر و بخیل و حسود زیاد است. پس باید در این کارزار لباس آهنین بر تن کنی و با یک یا علی وارد گود شوی! من در کمال خودخواهی هرروز برای خودم اسپند دود می کنم .
«خبرجنوب»: وقتی شما در تداکس به سخت گیری های بی اندازه ابراهیم گلستان اشاره می کنید، از بیان سایر موارد صرف نظر می کنید. این که سایه زن دیگری به نام فروغ تا چه اندازه می توانست بر این روابط بین فردی در محیط خانوادگی شما تاثیر داشته باشد؟
گلستان: نه اشتباه برداشت کردید. سخت گیری را اشکال ندانستم استبداد را بر نمی تابیدم و تحقیر را. سخت گیری در تربیت فرزند لازم است. من خودم هم مادر سخت گیری بودم اما بچههایم را حقیر نمی شمردم. مستبد بودن و طرف را حقیر شمردن کار درستی نیست و مخرب است. پدرم آدم موظف و متعهد و زحمتکشی نسبت به خانواده بود و هیچ از ما دریغ نکرد اما ای کاش این قدر خودخواه و زورگو نبود .
«خبرجنوب»: از برنامه های گالری گلستان در این روزگار کرونایی بگویید. آیا برنامه ای هنری در پیش دارید و به طور کل برای حمایت از هنرمندان برنامه ای پیش رو دارید؟
گلستان: از اسفند ٩٨ به دلیل کرونا گالری تعطیل شد وتا اردیبهشت ٩٩ بیکار بودم. بعد تصمیم گرفتم یک مسابقه نقاشی با عنوان کرونا و قرنطینه برای بچه های زیر ده سال در فضای مجازی و از طریق سایت گالری گلستان بر پا کنم و استقبال بسیار زیاد بود. بچه ها در خانه بودند و شروع کردند به نقاشی کردن. بعد شهرداری تهران پیشنهاد داد که جوایزی می دهد و کتاب از نقاشی ها چاپ می کند و یک دیوار را هم در شهر تهران اختصاص می دهد به نقاشی های برنده جایزه. خیلی خوشحال شدم و قرار است در بهار امسال کتاب و دیوار باهم رونمایی شوند! این چنین بود که با کارآیی فضای مجازی آشنا شدم و شروع کردم در سایت به برگزاری نمایشگاه نقاشی و استقبال بسیار عجیب بود و فروش پشت فروش و تا آخر پاییز ١٤٠٠ وقت نمایشگاه آنلاین داده ام. تا کرونای لعنتی از بین نرود، من گالری را باز نمی کنم و نمایشگاه آنلاین را ادامه خواهم داد .
«خبرجنوب»: آیا ترجمه جدیدی در دست انتشار دارید؟
گلستان: بله در دوران کرونا کتاب فوق العاده ای ترجمه کردم که فعلا اسمش را نمی گویم تا به وقتش!
«خبرجنوب»: زندگی جنگ و دیگر هیچ از معدود کتابهای غیر داستانی است که همچنان به مدد ترجمه محکم و بی نقص آن در فهرست پرمخاطبین است. چه شد که در سن جوانی به انتخاب این کتاب دست زدید آیا این انتخاب به واسطه پذیرش روحیات اوریانا فالاچی بود یا فضای عریان و بی واسطهای که از جنگ به تصویر می کشید؟
گلستان: زندگی جنگ و دیگر هیچ را به دلیل عشقی که به فالاچی و مردم ویتنام داشتم ترجمه کردم و با استقبال عجیبی که از آن شد راه مترجم شدن برایم باز شد و پنجاه سال است که ادامه می دهم! از خبرنگاری و از جسارت فالاچی خوشم می آمد. در بحبوحه جنگ ویتنام هم بودیم و کتاب به روزی بود .
«خبرجنوب»: واکنش شما به برچسب های آقازادگی که به ویژه از جانب طیفی خاص به شما زده می شود چیست؟ به ویژه آن چه در سریال آقازاده آن هم به شکلی کاملا واضح و شعاری به آن پرداخته شد؟
گلستان: در مورد آقا زادگی و خانم زادگی و این خزعبلات، از این گوش می شنوم و از آن گوش به در می کنم و ککم هم نمی گزد فقط دلم برای این آدم های حقیر و بدبخت می سوزد.
«خبرجنوب»: چه حالی دارد که لیلی گلستان باشید و بانویی خود ساخته اما بتوانید این هجمه های چند وجهی را چه از جانب سیاست ورزان و چه از جانب مدعیان هنر و ادبیات تحمل کنید؟
گلستان: چه حالی دارد؟ حال خوب! همیشه گفته اند وقتی مورد هجمه قرار می گیری بدان که موفقی! همیشه هم گفته اند حسود هرگز نیاسود!لبخند می زنم. همین !
«خبرجنوب»: و در سئوال آخر شما هر گاه درباره فروغ اظهار نظری کردید واکنش های شدید و گاهاً آزار دهنده ای در فضای مجازی به همراه داشته است . پاسخ شما به این افراد چیست؟
لیلی گلستان: فقط لبخند.
۲۳۲۳
کد خبر 1520156منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: لیلی گلستان کتاب بازار ترجمه لیلی گلستان سخت گیری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۰۷۰۵۲۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کسانی که اعتمادبهنفس آنها نمایشی است، این رفتارها را دارند
اعتمادبهنفس، ویژگیای است که همه ما آن را تحسین میکنیم و آرزوی داشتنش را داریم.
به گزارش روزیاتو، اما بسیاری از ما برای دستیابی به آن به این جمله معروف عمل میکنیم که «تا وقتی که نتوانستهای چیزی را به واقعیت تبدیل کنی، به آن وانمود کن»؛ بنابراین تعجبی ندارد که در بحث اعتماد به نفس بسیاری از اوقات واقعیت آن چیزی نیست که به نظر میرسد. گاهی در زیر آن تصویر مطمئن به خودی که از یک شخص میبینیم، در حقیقت، فردی مردد به خود و طالب تأیید دیگران وجود دارد.
با این حال، تشخیص این موضوع ساده نیست. حتی کسانی که بسیار بااعتماد به نفس به نظر میرسند هم ممکن است در جنگی درونی درگیر باشند که ما از آن به کلی بی خبریم.
پس از کجا میتوانیم متوجه این موضوع شویم؟ چند رفتار هست که این افراد اغلب از خود نشان میدهند.
در ادامه با آنها آشنا خواهیم شد.
۱- کمالگرا هستندتصور کنید که با یکی از همکاران تان که به داشتن اعتماد به نفس بالا معروف است، بر روی پروژهای کار میکنید. به نظر میرسد که او همه چیز را تحت کنترل دارد و همیشه کاری عالی از خود ارائه میدهند.
با این حال، در این همکاری نزدیک متوجه میشوید که او زمان زیادی را صرف بررسی کار خود، اصلاح ریزترین جزئیات و نگرانی برای نقصهای جزئیای میکند که کس دیگری متوجه آنها نمیشود.
شاید عجیب به نظر برسد، اما این حد از کمالگرایی اغلب میتواند نشانهی این باشد که یک شخص در ظاهر بااعتماد به نفس، اما در درون به دنبال تأیید دیگران است.
روانشناسان علت کمالگرایی را مطمئن نبودن از خود و ترس از تأیید نشدن، تمسخر شدن و طرد شدن میدانند.
به عقیدهی آن ها، فشارهای درونی مانند میل به جلوگیری از شکست یا قضاوت منفی، افراد را به کمالگرایی سوق میدهد.
دلیل کمالگرایی گاهی میتواند تلاش برای اثبات ارزشمندی خود به دیگران و به دست آوردن تأیید آنها باشد. نیاز به انجام بی عیب و نقص همه چیز ممکن است ریشه در ترس از قضاوت یا نقد شدن داشته باشد. افراد کمالگرا با مطمئن شدن از بی نقص بودن ریزترین جزئیات، امیدوارند که جلوی هر گونه بازخورد منفیای که میتواند اعتماد به نفس آنها را درهم بشکند را بگیرند؛ بنابراین اگر با شخصی رو به رو شدید که بااعتماد به نفس به نظر میرسید، اما وسواسی و سختگیر بود، ممکن است معنایش این باشد که اعتماد به نفس او صرفاً ظاهری است.
۲- همیشه پیش از تصمیم گیری به نظر دیگران نیاز دارندتا به حال شخصی را دیده اید که با وجود اینکه بااعتماد به نفس به نظر میرسد، اما دائماً دنبال نظر یا تأیید دیگران است؟
همانطور که احتمالاً حدس زده اید، این نشانهی ظریف، اما رایجی از مطمئن نبودن از خود است.
این نیاز به نظر یا تأیید دیگران میتواند در مورد شغل، تصمیمات یا حتی ظاهر باشد.
گرچه لزوماً چیز بدی نیست، چون همهی ما گاهی به اندکی تأیید دیگران نیاز داریم. اما اگر این امر تبدیل الگویی مداوم شود، ممکن است به نیازی عمیقتر برای تأیید شدن اشاره داشته باشد.
۳- انتقادپذیر نیستندبرای بسیاری از افراد پذیرش انتقاد کاری دشواری است، اما نه لزوماً به این خاطر که آنها نیازی به بهبود و اصلاح در خود نمیبینند، بلکه به این دلیل که در درون شان از هر انتقادی که ممکن است مؤید ترس آنها از به اندازهی کافی خوب بودن باشد، واهمه دارند.
روانشناسان میگویند کسانی که اعتماد به نفس بسیار پایینی دارند، حساسیت شدیدی به هر نوعی از انتقاد، اصلاح یا نصیحت و توصیه دارند، حتی اگر چیزی که میگویید سازنده و کاملاً درست باشد.
۴- دائماً در شبکههای اجتماعی پست میگذارندهمهی ما گهگاه به اندکی تحسین و تأیید دیگران نیاز داریم.
با این حال، برخی افراد به ظاهر بااعتماد به نفس، میل ناسالمی به این امر دارند؛ و اگر بخواهند که همیشه بااعتماد به نفس به نظر برسد، نمیتوانند از همهی اطرافیان شان طلب تأیید کنند. چرا که باعث برملا راز درونی شان میشود؛ بنابراین چطور باید این مشکل را حل کنند؟
احتمالاً با کمک بی نقصترین وسیلهی ساخته شده تاکنون برای دریافت تأیید دیگران یعنی شبکههای اجتماعی.
شبکههای اجتماعی باعث عادی شدن رفتارهای تأیید طلبانهی نسبتاً ناسالم شده اند.
مادربزرگ خود را در جوانی تصور کنید که با وسواس زیادی عکسی از خود تهیه کند و نسخههای زیادی از آن عکس را با همراه این یادداشت برای تمام دوستانش ارسال کند: «دوستش داری؟ لطفاً باخبرم کن.»
عجیب به نظر میرسد، درست است؟ اما این در واقع همان کاری است که بسیاری از افراد امروزه در دنیای دیجیتال انجام میدهند.
شبکههای اجتماعی به ویژه برای کسانی که در درون شان به دنبال تأیید دیگران هستند میتواند فضایی برای دستیابی به این هدف فراهم کند. آنها ممکن است که دائماً درمورد موفقیت ها، ماجراجوییها یا حتی اتفاقات روزمره شان پست بگذارند، به این امید که بتوانند لایک و کامنت و شِیر دیگران را به دست آورند.
با این حال، روانشناسان معتقدند این امر میتواند باعث تشدید رفتارهای تأیید طلبانه و تلاشهای ناسالم برای گرفتن تأیید دیگران شود. به علاوه، این تأیید طلبیهای افراطی مشکل اصلی و ریشهای فرد را برطرف نمیکند، چرا که تأییدی که شخص به این شیوه از دیگران دریافت میکند، تأییدی بیرونی است.
پژوهشها هم ارتباط میان فعالیت بیش از اندازه در شبکههای اجتماعی با پایین بودن اعتماد به نفس را اثبات کرده است؛ بنابراین اگر با شخصی مواجه شدید که دائماً در شبکههای اجتماعی پست میگذارد، این امر ممکن است نه صرفاً میل او به اشتراک گذاری، بلکه شیوهی او برای دریافت تأیید دیگران باشد.