مشهدیها از لیلی گلستان استقبال کردند
تاریخ انتشار: ۱۹ تیر ۱۳۹۷ | کد خبر: ۱۹۶۰۵۶۶۷
رویداد۲۴ لیلی گلستان در دهمین نشست کافه کتاب آفتاب با موضوع "نیمقرن ترجمه" در مشهد با اشاره به آغاز فعالیت ترجمه حرفهای خود اظهار داشت: در یکی از سفرهایم با کتابی از اوریانا فالاچی به نام " زندگی، جنگ و دیگر هیچ" آشنا شدم که خواندن آن تأثیر بسیاری بر من گذاشت و از آنجا که شغل حرفهای این نویسنده نیز خبرنگاری بود، رشتهای که من بسیار به آن علاقهمند بودم، تصمیم به ترجمه این کتاب گرفتم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: در این کتاب به حوادث جنگ ویتنام پرداخته شده بود، خاطرم هست این کتاب را دوبار پشت سر هم خواندم و چنان شیفته آن شدم که تصمیم گرفتم لذت خواندن آن را با سایر هموطنانم شریک شوم.
گلستان با اشاره اینکه نخستین ترجمهاش از سال 48 تاکنون سالانه تجدید چاپ میشود، ابراز کرد: خوشبختانه من در انتخاب اولین اثر ترجمهام انتخاب درستی داشتم که توانست به من در انتخاب و تداوم مسیر ترجمه آثار ادبی کمک کند.
وی با اشاره به ارتباط کار ترجمه و متن اصلی اثر تصریح کرد: به نظر بنده یک مترجم قبل از هر خصوصیت حرفهای باید امانتدار باشد، سبک نویسنده اصلی را حفظ کند و آن را بهدرستی به زبان دوم ترجمه کند. من منتقد این شیوه هستم که بخواهیم آثار نویسندههای مختلف را به یک سبک و سیاق ترجمه کنم زیرا هر نویسنده سبک و هویت مستقل خود را دارد.
این هنرمند با اشاره به نویسنده محبوب خود، "رومن گاری"، خواندن کتاب زندگی پیش از رو را به تمام علاقهمندان پیشنهاد کرد و گفت: متأسفانه زمانی که کتابهای مترجمهای جوان امروز را میخوانم، بسیار غمگین میشوم، گویا آنان کار ترجمه را جدی نگرفتند، اشراف، سواد و کنجکاوی لازم را برای ترجمه ندارند، البته این ضعف تا حد زیادی به ناشران ما نیز برمیگردد، چون آنها هستند که یک اثر را تائید و منتشر میکنند.
وی با بیان اینکه عنصر مهم در زمینه ترجمه خواندن متون کلاسیک فارسی و فهم صحیح از این زبان است، ابراز کرد: به نظر بنده اصول ترجمه شامل امانتداری، اشراف به سبک نویسنده و آشنایی کامل با زبان فارسی است؛ امانتداری یعنی بدون برداشت شخصی متن را به زبان دوم برگردانیم؛ نکته آخر اینکه بسیاری از هنرمندان میگویند اثر دیگران را نمیخوانم یا نمیبینم تا روی من تأثیر نگذارد، که به نظر من این تفکر اشتباهی است چراکه کار هنر اثرگذاری است و من این دیدگاه را بیشتر تنبلی نویسنده و هنرمند میدانم.
گلستان معیار انتخاب کتاب برای ترجمه را تنها داشتن علاقه شخصی دانست و افزود: به عنوان مثال من عاشق کتاب بیگانه بودم و به همین دلیل برای ترجمه انتخابش کردم که در چند روز اخیر به چاپ 29 رسید.
وی در پاسخ به این سؤال که آیا مقایسه چند صفحه از ترجمه کتاب با اثر اصلی از سوی برخی از افراد در شبکههای مجازی معیار درستی برای سنجش کیفیت ترجمه خوب هست یا خیر، خاطرنشان کرد: مقایسه متن اصلی با ترجمه به نظر من کار درستی نیست، اگر فرد یک منتقد حرفهای باشد، اشکالی ندارد اما اینکه در فضای مجازی برخی افراد بیرحمانه به آثار ترجمه شده انتقاد میکنند که این کار به هیچ عنوان اخلاقی نیست.
این مترجم فرهیخته با اشاره به نقش خانواده و پدرش ابراهیم گلستان در موفقیتهای خود تأکید کرد: خوشبختانه من این خوشاقبالی را داشتم که در خانهای تربیت شدم و رشد کردم که افراد فرهنگی و هنری بسیاری در آن رفتوآمد داشتند و من هرچند کودک بودم اما در جمع آنان مینشستم و ناظر خاموش جلسات آنان بودم؛ حداقل در کتابخوان شدن من پدرم نقش اصلی را داشتند.
وی در پاسخ به این سؤال که آیا با نویسنده آثارش همزادپنداری نیز داشته است، ادامه داد: بهطور مثال اگر من کتاب اوریانا فالاچی را برای ترجمه انتخاب کردم، نخست به دلیل علاقه به خبرنگاری بود و دوم اینکه این کتاب همزمان با جنگ ویتنام منتشر شده بود و من در آن زمان درگیر این جنگ بودم لذا این دو عامل باعث ترجمه کتاب ایشان شد. من فکر میکنم تنها امانتدار نویسنده اصلی هستم و احساس همزادپنداری با آنان نمیکنم، ولی بسیاری از اوقات به کاراکترهای قصه علاقهمند میشدم.
گلستان با اشاره به اینکه همزمان چند نقش را از جمله مادر بودن، هنرمند بودن، مترجم بودن و ... را با یکدیگر انجام میدهد و هیچ مشکلی با آن ندارد، تصریح کرد: زنان ما ابتدا باید خودشان را دوست داشته باشند و ارضای خاطر خود را اولویت نخست خود در زندگی قرار دهند، من شخصاً از هر چیزی که بتوانم برای لذت بردن و خوش گذشتن استفاده میکنم و هرلحظه که حس کردم چیزی یا کسی را دارم، تحمل میکنم، بلافاصله آن را رها میکنم.
وی افزود: به نظر من مستقل بودن با تنها بودن متفاوت است، این تصور که برخی میگویند من تنها هستم، اشتباه است، من در زندگیام هیچوقت نگفتم، این کار نمیشود یا من نمیتوانم این کار را انجام دهم، از دیدگاه من همهچیز شدنی است، من عقیده دارم زندگیام 20 درصد به تقدیر و 80 درصد به خودم ربط داشته است.
منبع: رویداد24
کلیدواژه: رویداد24 گلستان مشهد ترجمه کتاب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.rouydad24.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «رویداد24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۹۶۰۵۶۶۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
گفتگو با نویسنده و بازیگر نمایشهای طنز رادیو
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، اجرای نمایشهای طنز یکی از بخشهای مراسم آغازین جشنواره ملی مستند رادیویی پژواک بود.
آقای حمید پارسا، نویسنده و بازیگر رادیو با حضور در استودیوی شبکه خبر گفت: من و آقای عضد در اسفند ماه سال گذشته نمایش کوتاهی را به مناسبت سالگرد تاسیس رادیو جوان اجرا کردیم که با استقبال ویژه مخاطبان و مسئولانی که در آن مراسم حضور داشتند؛ مواجه شد که در افتتاحیه سومین جشنواره ملی مستند رادیویی پژواک از ما درخواست کردند که دوباره آن نمایش را اجرا کنیم، با توجه به مهمانهای آن مراسم مدل کار و شوخیها را تغییر دادیم و حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد کار را تغییر دادیم که مجدد در آن مراسم با استقبال مدیران و مخاطبان روبرو شد.
وی ادامه داد: نوشتن بسیار سختتر از اجرا کردن است، چوت پایه اولیه کار با نویسنده است و اگر کار خوب از کار در نیاید، نویسنده را مقصرمی دانند و مثلا نمیگویند بازیگرها به درستی کار نکردند ویا کارگردان خوب کارگردانی نکرده و همه آن را به متن تعمیم میدهند، متن اگر خوب باشد کار خوب پیش میرود (نویسندگی عرق ریزان مغز است) و نویسنده همیشه نمیتواند بلافاصله بنویسد و به این شکل نیست که بتوان در لحظه نوشت و همین طور باید بگویم که نوشتن طنز هم به مراتب سختتر است، چون در طنز باید نویسنده کاری کند که مخاطبان بخندند.
پارسا افزود: بازیگری طنز هم سخت است، من سعی میکنم که تیپ نگیرم، چون من خودم را بازی میکنم و همین طور بازیگری طنز هم سختتر است از بازی جدی، چون در طنز باز شما باید بتوانید لبخند و خنده را بر لبان مخاطبان بیاورید، یک نکته دیگری که باید بگویم این است که من فقط متنی که خودم نوشته باشم اجرا میکنم، چون کار باید از جنس ما باشد و از شوخیهای خودمان فقط استفاده کنیم و همین طور بهتر است که بازیگر خودش نویسنده باشد یا شم نویسندگی داشته باشد.
وی ادامه داد: من و آقای امیر عضد خیلی سال است که با هم کار میکنیم و در برنامههای مختلف رادیویی با هم کار کردیم، تهیه کنندهها متوجه شدند که ما میتوانیم به عنوان یک زوج کارهای طنز انجام دهیم و الان چند سالی است که با هم کار میکنیم و یک تیم هستیم.
این نویسنده و بازیگر طنز رادیو در خصوص طنز و هجو گفت: هجو هم نیاز است، ولی متنی از حالت هجو در میآید که هدفی پشت آن باشد و یک تلنگری به جایی بزند، کلا طنز شکلی از شوخ طبعی است و یک مفهومی در درون خودش دارد و کار طنز نویس اصلاح نیست بلکه قصدش اصلاح است.
وی ادامه داد: من برای نوشتن بسیار مطالعه میکنم و علاوه بر کتاب روزنامه هم خیلی مطالعه میکنم و از دل آنها سوژه در میآورم و باید بگویم که روزنامه خیلی بیشتر از کتاب به کار ما کمک میکند.
پارسا در پایان گفت: دوران رادیو نگذشته و تازه شروع شده، رادیو همچنان رسانه گرم است و مردم اغلب صبحها که به سر کار میروند و بعد ازظهرها که از سر کار برمی گردند، اغلب به رادیو گوش میدهند و برنامههای رادیو همچنان طرفداران خودش را دارد.
کد ویدیو دانلود فیلم اصلی